فاطمیون واژه افغانی را تغییر داد

ساخت وبلاگ


علیرضا محمدی در یادداشتی می نویسد: واژه «افغانی» شاید برای خیلی از مردم کشورمان مترادف عمله، کارگر و دست فروش سر چهارراه باشد که بی خیال اوضاع اقتصادی نه چندان مناسب کشور ایران، به اینجا آمده تا یک فرصت شغلی را از جوان ایرانی غصب کند.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
فاطمیون

اما وقتی روی مقوله حضور مسلمانان کشور افغانستان در ایران ریزتر می شویم، برگ هایی از جان فشانی ها و ایثارگری های مردمانی پیشروی مان گشوده می شود که در پاسداری از ایران اسلامی کم از مردم سرزمینمان نبوده اند و در آوردگاه هایی چون دفاع مقدس و دفاع از حرم سنگ تمام گذاشته اند.
بحث مهاجرت اتباع افغانستان به ایران، داستان طول و درازی دارد که قدمت آن حتی به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمی گردد. مردم این کشور جنگ زده که حالا پیرهایشان هم به سختی روزهای صلح و صفا در کشورشان را به یاد می آورند، همواره نیم نگاهی به همسایه غربی خود ایران داشته اند و به دلیل قرابت های مذهبی، تاریخی و فرهنگی، غالباً در جنگ ها و آوارگی ها، ایران را به عنوان مقصدی امن و مطمئن برای پناهندگی انتخاب کرده اند.
موج مهاجرت افغانی ها در سال های اول پیروزی انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری بود. روی کار آمدن حکومت کمونیستی در کابل و متعاقبش بروز جنگ های داخلی و دخالت ارتش سرخ شوروی، عواملی بودند که مهاجرت اتباع این کشور به ایران را به بالاترین حد خود رساندند. آن هم در سال هایی که کشورمان خود درگیر جنگی طولانی و سخت با عراق بعثی بود و مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی، باعث می شد تا عموم مردم ایران با عینک بدبینی به مهاجران افغانی نگاه کنند. کما اینکه فشارهای روانی ناشی از مقوله مهاجرت و تحمل غم غربت و مسائلی از این دست هم منجر به نمود بزهکاری در میان اقشاری از مهاجران می شد و از این حیث نیز مردم ایران خاطره خوبی از واژه «افغانی» نداشتند.
اما این همه ماجرا و تمام واقعیت نبود. در همان سال های دهه 60 که سایه های شوم جنگ قسمت اعظم شهرها و مناطق کشورمان را در برگرفته بود، مهاجران چشم بادامی همسایه شرقی یک به یک و گروه به گروه و آن هم به صورت کاملاً داوطلبانه جبهه های جنگ تحمیلی را در پیش می گرفتند و دوشادوش برادران ایرانی شان با دشمن متجاوز بعثی به نبرد بر می خاستند. در واقع فضای غبارآلود جنگ در داخل افغانستان و تعصبات مذهبی که بین برخی از گروه های مجاهد این کشور رایج بود، باعث می شد تا مهاجران افغانی که خود از جنگ گریخته بودند، با درک شفافیت موجود در جبهه حق علیه باطل دفاع مقدس، داوطلبانه به دل آتش جنگی مهیب بزنند که در پایان آن، قریب به 2 هزار شهید و تعداد بیشتری مجروح و جانباز دادند.
آمارها نشان می دهند رزمندگان افغانی که از ابتدای جنگ تحمیلی در واحدهایی چون لشکرهای 5 نصر خراسان، 21 امام رضا (ع) و 17 علی بن ابیطالب (ع) حضور داشتند، در سال 64 کار را به جایی رساندند که تیپ ابوذر تنها از حضور پرشور آن ها تشکیل شد. لیکن مشخص نیست به چه دلیلی غالب این جان فشانی ها نه در جامعه ایرانی انژاس شایسته ای یافت و نه سابقه رزمندگی و ایثارگری این مهاجران در نهادی رسمی و دولتی به ثبت رسید.
اما اکنون که بحث جبهه دفاع از حرم پیش آمده است، حضور افغانی ها در این جبهه به قدری پررنگ و درخشان است که نمی شود و نمی توان این حضور را کمرنگ دید. غالب این جان فشانی ها که بانام لشکر فاطمیون صورت می پذیرد، سراسر جبهه مقاومت اسلامی را در برگرفته و در بسیاری از مواقع این افغانی ها هستند که پیش قراول می شوند و در پی آن ها رزمندگان ایرانی روانه میدان می گردند.
حال سوال اینجاست که اگر واقعیات تاریخی چون دفاع مقدس و دفاع از حرم نشان می دهند که بسیاری از مهاجران افغانی، شریک بی خیال امنیت موجود در ایران نیستند و خود نیز در ایجاد چنین امنیتی خون ها داده اند، آیا وقت تغییر نگاه ها به این قشر بی ادعا و ایثارگر فرانرسیده است؟ آیا می توانیم به جایی برسیم که وقتی یک افغانی مسن را در اتوبوس یا خیابان ها دیدیم، به فکرمان برسد شاید خود او در دفاع مقدس شرکت داشته است یا شاید فرزندش در جبهه دفاع از حرم به شهادت رسیده باشد؟ حالا به این سوال پاسخ دهیم: رفتارمان با یک پدر یا مادر شهید چگونه باید باشد؟


وارثان عاشورا...
ما را در سایت وارثان عاشورا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2varesanneashura9 بازدید : 266 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:44